• 6جوشکاري و برشکاري با استفاده از اشعه ليزر از روشهاي نوين جوشکاري بوده که در دههاي اخير مورد توجه صنعت قرار گرفته و امروزه به خاطر کيفيت ، سرعت و قابليت کنترل آن به طور وسيعي در صنعت از آن استفاده مي شود .به وسيله متمرکز کردن اشعه ليزر روي فلز يک حوضچه مذاب تشکيل شده و عمليات جوشکاري انجام مي شود .
    اصول کار و انواع ليزرهاي مورد استفاده در جوشکاري :
    به طور عمده از دو نوع ليزر در جوشکاري و برشکاري استفاده مي شود : ليزرهاي جامد مثل Ruby و ND:YAG و ليزرهاي گاز مثل ليزر CO۲ . در زير اصول کار ليزر Ruby که از آن بيشتر در جوشکاري استفاده مي شود توضيح داده مي شود . اين سيستم ليزر از يک کريستال استوانه اي شکل Ruby (Ruby يک نوع اکسيد آلومينيوم است که ذرات کرم در آن پخش شده اند . ) تشکيل شده است . دو سر آن کاملا صيقلي و آينه اي شده و در يک سر آن يک سوراخ ريز براي خروج اشعه ليزر وجود دارد . در اطراف اين کريستال لامپ گزنون قرار دارد که لامپ فوق براي کار در سرعت حدود ۱۰۰۰ فلاش در ثانيه طراحي شده است . لامپ گزنون با استفاده از يک خازن که حدود ۱۰۰۰ بار در ثانيه شارژ و تخليه شده فلاش مي زند و هنگامي که کريستال Ruby تحت تاثير اين فلاش ها قرار بگيرد اتمهاي کرم داخل شبکه کريستالي تحريک شده و در اثر اين تحريک امواج نور از خود سطع مي کنند و با باز تابش اين اشعه ها در سطوح صيقلي و تقويت آنها اشعه ليزر شکل مي گيرد . اشعه ليزر شکل گرفته از سوراخ ريز خارج شده و سپس به وسيله يک عدسي بر روي قطعه کار متمرکز شده که بر اثر برخورد انرژي بسيار زيادي در سطح کوچکي آزاد می کند که باعث ذوب و بخار شدن قطعه و انجام عمل ذوب می شود ...
    ادامه مطلب
  •  ريشه لغوي

    3اين شيوه تصوير برداري در حقيقت به معني تصوير گيري مقطعي و عرضي از اعضاي بدن مي‌باشد. اما داراي اسامي مختلفي است كه از آن جمله مي‌توان به CAT مخفف كلمات Computerized Axial Tomography به معني توموگرافي كامپيوتري محوري مي‌باشد. CTAT مخفف كلمات Computerized trans Axial Tomography به معني توموگرافي كامپيوتري عرضي محوري مي‌باشد. CTR مخفف كلمات computerized trans Recanstration ، CDT مخفف كلمات computerized Digital Tomography به معني توموگرافي ديجيتالي كامپيوتري مي‌باشد. اما نام ترجيحي آن كه در كتابها و كاربردهاي پزشكي بكار مي‌رود كلمه CT اسكن مخفف كلمات computerized tomography scan مي‌باشد كه كلمه scan اسكن به معني تقطيع كردن و واژه توموگرافي از Tomo به معني برش يا قطعه و graphy به معني شكل و ترسيم است، گرفته شده است. در اصل به معني تصويرگيري از برشهاي قطع شده از يك عضو به صورت كامپيوتري مي‌باشد.

    اگر با يك درخواست سي‌تي اسكن ، به بخش سي‌تي اسكن يك بيمارستان مراجعه كرده باشيد، شايد براي شما اين سوال پيش آمده باشد كه فرو رفتن در يك دستگاه تونل مانند و بي حركت ماندن براي مدتي در داخل آن شما را دچار دلهره مي‌كند يا نه. آيا با توجه به اخبارهاي راديو و تلويزيون راجع به خطرات اشعه ايكس خطري شما را تهديد مي‌كند يا نه؟ يا اينكه چگونه يك كارشناس راديولوژي بعد از قرار دادن شما در داخل دستگاه خود به اتاق ديگري رفته و از پشت يك شيشه بزرگ و يك كامپيوتر چه كاري انجام مي‌دهد و با بلندگو با شما صحبت مي‌كند؟

    تاريخچه

    در سال 1917 ميلادي يك رياضيدان اتريشي به نام رادون (J.Radon) ثابت كرد كه يك شيئي دو يا سه بعدي را مي‌توان با گرفتن بي‌نهايت عكس

    ادامه مطلب
  •  

    لیزر در چشم پزشکی:

    لیزرها وسایل دقیقی هستند که می توانند بدون بریدن یا اخلال در سایر قسمت های چشم برای دستیابی به بافت های عمقی داخل چشم به کار می روند.کوچکترین چاقوی جراحی می تواند برشی به پهنای سر سنجاق ایجاد کند در حالی که باریکه ی لیزری برشی به باریکی پهنای یک سلول ایجاد می کنند. تپهای لیزر چنان سریع اند، به طوری که بیمار برای مژه زدن و احساس درد فرصت پیدا نمی کند. در جراحی با لیزر احتیاجی نیست تا چشم بریده  و باز شود لذا خطر احتمالی عفونت و درد کم است.

    آب مروارید:
    آب مروارید باعث تیره شدن عدسی روشن و شفاف چشم می شود. در جراحی سنتی به جای عدسی چشم عدسی مصنوعی قرار می دهند. عدسی به آرامی تعویض و دهانه با بخیه های ظریفی دوخته می شود. بوسیله ی لیزر با دوازده تا، خال سوز یک میلیاردم ثانیه ای نور فرو سرخ شدید از لیزر نئودیمیم، ایتریم گارنت (Nd:YAG) روزنه ای در پرده ی تار پدید می آورند و دید واضح را برمی گردانند. نوک باریکه ی لیزر

    ادامه مطلب
  • مردی در مسابقه ی اطلاعات عمومی شرکت کرده است و سعی در بردن

    جایزه یک میلیون دلاری را دارد .

    سوالات را بخوانید

    ۱ـ جنگ صد ساله چند سال طول کشید؟
    الف) ۱۱۶ سال
    ب ) ۹۹ سال
    ج ) ۱۰۰ سال
    د ) ۱۵۰ سال
    او نمیتواند به این سوال جواب دهد

    ۲ـ کلاه های پاناما در چه کشوری تولید میشود؟
    الف) برزیل
    ب) شیلی
    ج) پاناما
    د)اکوادور
    حالا او با خجالت از دانشجویان تماشاگر درخواست کمک میکند

    ۳ـ روس ها در چه ماهی انقلاب اکتبر را جشن میگیرند؟
    الف) ژانویه
    ب) سپتامبر
    ج) اکتبر
    د) نوامبر
    این بار هم شرکت کننده درمانده تقاضای فرصت میکند

    ۴ـ اسم شاه جرج سوم چه بود؟
    الف) ادر
    ب) آلبرت
    ج) جرج
    د) مانوئل
    خوب بقیه حضار باید به دادش برسند

    ۵ـ نام جزایر قناری در اقیانوس آرام از کدام حیوان گرفته شده؟
    الف) قناری
    ب) کانگارو
    ج) توله سگ
    د) موش
    در اینجاست که شرکت کننده ی بخت برگشته از ادامه ی مسابقه انصراف میده

    اگر خیلی خودتان را گرفته اید که همه ی جوابها را میدانید و به این بنده ی خدا هم کلی خندیدید بهتره اول جوابها را بخوانید

    جوابها:
    ۱ـ جنگ صد ساله در واقع ۱۱۶ سال طول کشید (۱۳۳۷ـ۱۴۵۳)
    ۲ـ کلاه پاناما در اکوادور تولید میشه
    ۳ـ انقلاب اکتبر در ماه نوامبر جشن گرفته میشه
    ۴ـ اسم شاه جرج .آلبرت بوده که بعد از به سلطنت رسیدن به جرج تغیر یافت
    ۵ـ توله سگ .اسم لاتین آن
    insularia canaria یعنی جزایر توله سگ

  • 1. آیا می دانید ؟ انرزی دریافت شده از خورشید توسط زمین ، ظرف 10 روز آفتابی بیشتر از تمام سوخت های فسیلی روی کره زمین است؟
     
    2.  آیا می دانید ؟ اگر گازی تا دمای بسیارزیاد گرم شود ، مولکول ها و سپس اتم های آن شکسته می شوند؟ در دمای ده ها هزار درجه سلسیوس ، پلاسما تشکیل می شود، و خورشید یک پلاسما ست.

    3. آیا می دانید که ؟ پروتون، نوترون و الکترون تنها ذرات بنیادی اتم نیستند، حداقل 37 ذره بنیادی تاکنون شناخته شده است،همچون کوآرک ها، پارکوآرک ها، فوتون ها، گراوتیون ها، بزون ها و گلوئون ها.

    4.  آیا می دانید؟ دو عنصر، رکورد دار بالاترین تعداد ایزوتوپ های شناخته شده هستند؟ گزنون و سزیوم ، 36 ایزوتوپ دارند.

    5. آیا می دانید ؟ کسانی که در حال ورزش هستند، انرژی گرمایی بیشتری نسبت به بخاری گازی تولید می کنند، حتی در زمستان هم نیاز به باز کردن پنجره های سالن ورزش است.

    6. آیا می دانید؟ گرانش می تواند نور را منحرف کند؟ گرانش یک ستاره را می توان برای متمرکز کردن نور ستارگان به کار برد.

    7.  آیا می دانید؟ در میکروسکوپ های اولیه از یک قطره آب به عنوان عدسی شیئ استفاده می شد.

    8.  آیا می دانید ؟ موی سر برای جمجمه مانند یک ضربه گیر عمل می کند؟ نیروی 5 نیوتون برای شکافتن کاسه سر کافی است ، اما با وجود پوست و مویی که سرتان را پوشانده است ، برای این کار نیروی 50 نیوتون لازم است.

  • دوستتونو ناپديد کنيد در حالي که لبخندش باقي بمونه.
    در بيشتر مواقع ، هر دو چشم انسان چشم اندازهاي نسبتاً يکساني از دنياي اطراف دريافت مي کنند. مغز ما دو تصويري که دو چشم از يک منظره دريافت مي کنند را با هم ترکيب کرده و ما آن منظره را سه بعدي درک مي کنيم. در اين آزمايش خواهيد ديد که اگر تصاويري که دو چشم دريافت مي کنند متفاوت باشند ، چه اتفاقي مي افتد.

    وسايل مورد نياز

    • يک آينه ( که طول هر وجه آن حدود 10 إلي 15 سانتي متر باشد )
    • ديوار سفيد يا هر سطح سفيد ديگر ( مانند ورقه ي مقواي سفيد )
    • يک دستيار

    شرح آزمايش

    طوري بنشينيد که ديوار يا سطح سفيد در سمت راست شما قرار بگيرد. همانند شکل زيرطوري آينه را با دست چپ در مقابل بيني خود نگه داريد که سطح بازتابنده ي آن به طرف ديوار باشد ( چنان که بتوانيد ديوار را با چشم راست خود ببينيد ) .

    6
    در حالي که يک لبه ي آينه ( مانند شکل ) در مقابل...

    ادامه مطلب
  • "بسم الله الرحمن الرحيم"

     

     بسيار عجيب است كه مسلمانان از معادله ي ديگري استفاده مي كنند تا اين مطلب را آشكار نمايند كه فرشتگان به سرعت نور شتاب مي گيرند.

     

    قرآن آنها در يك آيه بيان مي كند كه ظاهرا زمان براي فرشتگان با سرعت ثابت از براي انسانها كمتر مي گذرد.

     

    كه اين مطلب با نسبيت خاص اينشتين صدق مي كند كه در آن نيز در سرعتهاي بالا زمان براي اشيايي با آن سرعت آرام تر مي گذرد.

    مسلمانان از نسبيت خاص اينشتين و اين آيه استفاده كرده اند تا از اين مطلب كه فرشتگان در حقيقت به سرعت نور شتاب مي گيرند حمايت كنند.

     

    آيه: "فرشتگان و ارواح در يك روز به او (مذكر) صعود كردند كه اين معادل پنجاه هزار سال براي انسان است"!

    در اينجا فرشتگان يك روز را معادل پنجاه هزار سال براي انسان گذر مي كنند. (زمان در مقابل زمان و نه زمان در مقابل فاصله مانند آيه ي قمري قبل).

     

    اگرچه طبق نظريه ي نسبيت خاص اينشتين و بوسيله ي اين تغييرات زمان (تاخيرات زماني) بدست آمده به عنوان يك ادعا از مسلمين (كه واقعا آن فرشتگان به سرعت نور شتاب مي گيرند) را مي توانيم تصديق يا انكار كنيم.

    اين ادعا مي تواند در دو دقيقه تصديق شود كه آنگاه هيچ نيازي به عقايد كوركورانه نخواهد بود.

    آلبرت اينشتين يك مسلمان نبود اما يهودي اي بود كه نظريه ي معروف نسبيت خاص را ارائه داد.

    هرچه سرعت بيشتر بشود زمان آرام تر مي گذرد.

     

    در بيرون يك ميدان گرانشي زمان اينگونه است:

     

    ∆t= ∆t0/ (1-v^2/c^2) ^0.5

     

    جاييكه ∆t0 زماني مي باشد كه براي متحرك بوسيله ي متحرك معادل است.

    ∆t زماني است كه براي متحرك معادل گذر ايستگاهي است.

    V سرعتي است كه به شاهد ايستگاهي نسبت داده مي شود.

    ∆t0 زماني است كه براي فرشتگان مي گذرد. (يك روز).

    ∆t زماني است كه معادل زمان براي انسانها است. (پنجاه هزار سال قمري در دوازده ماه قمري بر سال قمري در 27.321661 روز بر ماه قمري).

     

    و V سرعت فرشتگان در اين مورد است. (كه ما قصد داريم آنرا حساب و با سرعت شناخته شده ي نور مقايسه كنيم). سرعت نور در خلا 299792.458 كيلومتر بر ثانيه است.

     

     از معادله ي بالا مي توانيم آن سرعت ناشناخته را حساب كنيم:

     

    v=c (1-∆t0 ^2/∆t^2) ^0.5

     

    حال بهتر است اظهارات مسلمين را در معادله جايگزين كنيم و ببينيم كه فرشتگان مسلمين واقعا به سرعت نور شتاب مي گيرند يا نه؟

     

    ارقام را از آيه در اين معادله جايگزين مي كنيم:

     

    v =c (1-(1^2/(50000*12*27.321661)^2))^0.5

    v = c * 0.99999999999999981

    v = 299792.4579999994 km / s

     

    اين اتساع زماني (تغييرات زماني) نشان مي دهد كه فرشتگان در بيرون از ميادين گرانشي به سرعت نور شتاب مي گيرند. (كمي كمتر از سرعت نور زيرا جرم دارند).

     

    اين نمي تواند يك تصادف باشد زيرا سرعت حساب شده دقيقا يكسان با آيه ي قمري قبلي همچنين در بيرون از يك ميدان گرانشي است.

    مسلمانان همواره مي پرسند كه چگونه يك مرد بي سواد 1400 سال پيش توانسته اتساع زماني و هسته نسبيت را بدست آورد!

     

    پس قرآن كلامي الهي است!!!

  •  

     

     

     

    ذرات تا بي‌نهايت ادامه دارند ...



    خلاصه اي از تئوري معروف او:

    دكتر حسابي يكبار تابستان براي مدت كوتاهي به ايران بازگشت و در خانه اي متعلق به آقاي جماراني تابستان را سپري مي كرد و در همين ايام در حين مطالعات به اين فكر افتادند كه ?علت وجود خاصيتهاي ذرات اصلي بايد در اين باشد كه اين ذرات بي نهايت گسترده اند و هر ذره اي در تمام فضا پخش است و نيز هر ذره اي بر ذرات ديگر تاثير مي گذارد?. به اين ترتيب به فكر آزمايشي افتاد كه اين نظريه را اثبات و يا نفي كند . او با خود فكر كرد اگر اين تئوري صحيح باشد بايد چگالي يك ذره مادي به تدريج با فاصله از آن كم شود و نه اينكه يك مرتبه به صفر برسد و نبايد ذره مادي شعاع معيني داشته باشد. پس در اينصورت نور اگر از نزديكي جسمي عبور كند بايد منحرف شود و پس از اينكه محاسبات مربوط به قسمت تئوري اين نظريه را به پايان رسانيد پس از بازگشت به امريكا به راهنمايي پرفسور انيشتين در دانشگاه پرنيستون به تحقيقات در اين زمينه پرداخت. پرفسور انيشتين قسمت نظري تئوري را مطالعه كرد و دكتر حسابي را به ادامه كار تشويق كرد. دكتر حسابي به راهنمايي پرفسور انيشتين به تكميل نظريه پرداخت سپس يك سال ديگر در دانشگاه شيكاگو به كار پرداخت و آزمايشهايي در اين زمينه انجام داد. وي با داشتن يك انتر فرومتر دقيق توانست فاصله نوري را در عبور از مجاورت يك ميله اندازه بگيرد و چون نتيجه مثبت بود آكادمي علوم آمريكا نظريه دكتر حسابي را به چاپ رسانيد. برخي همكاران از نامأنوس بودن و جديد بودن اين فكر متعجب شدند و برخي از اين نظريه استقبال كردند.

    شرح آزمايشهاي انجام شده و نتيجه آن:

    در اثبات اين نظريه اگر در آزمايش, نور باريك ليزر از مجاورت يك ميله وزين چگال عبور داده شود, سرعت نور كم مي شود. در نتيجه پرتو ليزر منحرف ميگردد. هرگاه پرتو ليزر بطور مناسبي از ميان دو جسم سنگين كه در فاصله اي از هم قرار دارند عبور داده شود انحراف آن هنگام عبور از مجاورت جسم اول و سپس از مجاورت جسم دوم به خوبي معلوم ميشود و اين انحراف قابل عكسبرداري است. اين آزمايش گسترده بودن ذره را نشان مي دهد. بر طبق اين آزمايش انحراف زياد پرتو ليزر فقط در اثر پراش نبوده بلكه مربوط به جسم است. بر حسب اين نظريه هر ذره, مثلاً الكترون, كوارك يا گلويون نقطه شكل نيست بلكه بي نهايت گسترده است و در مركز آن چگالي بسيار زياد بوده و هر چه از مركز فاصله بيشتر شود آن چگالي بتدريج كم مي شود. بنابراين يك پرتو نور از يك فضاي چگالي عبور كرده و شكست پيدا ميكند و انحراف مي يابد.

    اختلاف تئوري بي نهايت بودن ذرات با تئوريهاي قبلي:

    در تئوريهاي قبلي هر ذره قسمت كوچكي از فضا را در بر دارد يعني داراي شعاع معيني است و خارج از آن اين ذره وجود ندارد ولي در اين تئوري ذره تا بي نهايت گسترده است و قسمتي از آن در همه جا وجود دارد. در تئوريهاي جاري نيروي بين دو ذره از تبادل ذرات ديگر ناشي مي شود و اين نيرو مانند توپي در ورزش بين دو بازيكن رد و بدل مي شود و اين همان ارتباطي است كه يبن آنها حاكم است و در تئوريهاي جاري تبادل ذرات ديگري اين ارتباط ميان دو ذره را ايجاد ميكند. مثلاً نوترون كه بين دو ذره مبادله مي شود, اما در تئوري دكتر حسابي ارتباط بين دو ذره همان ارتباط گسترده ايست كه در همه جا بعلت موجوديت آنها در تمام فضا بين آنها وجود دارد.

    ارتباط اين تئوري با تئوري نسبيت انيشتين:

    تئوري انيشتين مي گويد: خواص فضا در حضور ماده با خواص آن در نبود ماده فرق دارد, به عبارت رياضي يعني در نبود ماده, فضا تخت است ولي در مجاورت ماده فضا انحنا دارد. اگر بگوييم يك ذره در تمام فضا گسترده است در هر نقطه از فضا چگالي ماده وجود دارد و سرعت نور به آن چگالي بستگي دارد به زبان رياضي به اين چگالي مي توان انحناي فضا گفت

    ارتباط فلسفي اين تئوري با فلسفه وحدت وجود:

    در اين نگرش همه ذرات جهان بهم مرتبط هستند. زيرا فرض بر اين است كه هر ذره تا بي نهايت گسترده است و همه ذرات جهان در نقاط مختلف جهان با هم وجود دارند.يعني در واقع قسمت كوچكي از تمام جهان در هر نقطه اي وجود دارد

     

     


  • در جهاني كه ما در آن زندگي مي كنيم دركنار خلاء، ماده و انرژي اشغالگران اصلي آن محسوب مي شوند. ماده و انرژي در بحث هاي مربوط به فيزيك بسيار پركار بودند بگونه اي كه بدون آنها فيزيك چيزي براي گفتن ندارد.

    جرم نوع دوم

    ما با صورت هاي مختلف انرژي آشنا هستيم و مي دانيم كه هر كدام به نوعي به ديگري تبديل مي شوند. اما چيزي كه ما ازآن به عنوان يك چيز واحد نام مي بريم ماده است. اما سوالي كه اينجا پيش مي آيد اين است كه آيا چيزي كه ما از آن به عنوان ماده ياد مي كنيم همين چيزي است كه در اطراف ما وجوددارد وما همه روزه با آن سرو كارداريم. از بدن ما گرفته تا تمام وسايل و لوازمي كه براي گذراندن زندگي در آنها از ماده استفاده شده است ؟

    سوالمان را واضح تر بيان مي كنيم. آيا بجز اين ماده كه جهان پيرامون ما از الكترون ها گرفته تا كهكشان هاكه از آن ساخته شده اند تنها نوع ماده در جهان است. آيا نوع ديگري از ماده نيز وجوددارد كه ما تا به حال به آن دسترسي نداشته‌ايم. يا اصلاً در حالت عادي نمي توانيم درباره‌ي آن صحبت كنيم؟
    بحث خود را با سرعت نور ادامه مي دهيم ما مي دانيم كه ماده نمي تواند به اين سرعت برسد. اگر هم برسد طبق فرمول    e=mc^2  به انرژي كامل تبديل خواهد شد. اين مطلب به اين معنا است كه ما براي ماده نوعي محدوديت قائل مي شويم و اين محدوديت در سرعت نور خود را بروز مي دهد. اين مطلب را داشته باشيد تا طبق فرمول هايي كه ما به شما معرفي مي كنيم سري هم به سرعت هاي بالاي نور بزنيم. فرمولي كه ما براي سرعت بالاي نور از اثبات هندسي نسبیت خاص بدست مي آوريم. بسيار شگفت انگيز است چون دقيقا قرينه‌ي فرمول سرعتهاي پائين نوراست بطوريكه اعداد بدست آمده در يك تقارن اعدادي براي هر دو محاسبه تقريبا يكسان بدست مي آيند.
    در اينجا ما مطلب خود را با به ميان كشيدن بحثي به نام جرم نوع دوم ادامه مي دهيم. شايد در ابتدا تعجب آور باشد اما چيزي كه ما از آن به عنوان ماده ياد مي كنيم و داراي جرم است شايد آن چيزي نباشد كه هميشه در ذهن خود داريم. يعني ماده اي كه هميشه در سرعت هاي پائين نور مي تواند حركت كند و ما براي آن سرعتي بالاتر از سرعت نور متصور نيستيم. البته اين مطلب درست هم هست.
    چون ماده معمولي و آن چيزي كه جهان اطراف ما از آن ساخته شده همين خاصيت ها را نيز با خود به همراه دارد .اما اگر ما نوع ديگري از ماده داشته باشيم كه در سرعت هاي بالاي نور حركت كند و برعكس ماده معمولي سكون براي آن بي معنا باشد مسئله فرق خواهد كرد.
    بر طبق نمودارهايي كه ما رسم مي كنيم از فرمول هاي كه براي نسبیت خاص درسرعت هاي پائين وبالاي نور بدست مي آوريم ماده نوع يك كه ما آن را ماده ي معمولي ميناميم هنگامي كه به سرعت نور نزديك مي شود جرم حركتي اش افزايش مي يابد و در آن طرف نيز ماده ي نوع دوم را داريم كه همواره در بالاي سرعت نور حركت مي كند. اما برعكس ماده ي نوع يك هنگامي كه به اين ماده انرژي دهيم سرعت آن كاسته خواهد شد. وسرعت آن به نزديكيهاي سرعت نور افول پيدا خواهد كرد. چيزي كه دراين دو نوع ماده يا جرم يكسان است اين است كه آن ها نمي توانند با سرعت نور حركت كنند. چون دراين صورت به انرژي تبديل خواهند شد. يعني چه ماده ي معمولي و چه ماده ي ما فوق سرعت نورهنگام رسيدن به سرعت نور به انرژي خالص تبديل مي شوند و ما نمي توانيم تشخيص دهيم كه اين انرژي مربوط به ماده ي نوع اول است يا نوع دوم.
    حال سوالي كه اينجا پيش مي آيد اين است كه چرا ما تا به حال نتوانسته ايم چنين ماده اي را شناسايي كنيم. در پاسخ مي توان گفت ما هنوز بسياري از ذراتي كه در سرعت هاي پائين نور حركت مي كنند را نتوانسته ايم شناسايي كنيم و برخي آنها مثل نوترينوها را نيز به تازگي و با روش هاي خاصي آشكار كرده ايم. پس پيدا كردن اين ماده هم بايد كمي مشكل باشد. چون شايد با ماده ي معمولي بر هم كنش نداشته و فرايندهاي ديگري را از ماده ي معمولي دنبال مي كند.
    در ادامه ما مجبور هستيم اندكي در مورد اثبات هندسي اين فرمول ها توضيح دهيم تا بتوانيم فرمول هايي را كه بدست آورده ايم ثابت كنيم با قوانين مربوط به نسبیت سازگاري دارند.

    در اثبات سرعت هاي پائين نور ما از زمان و سرعت نور بهره مي گيريم و از يك متحرك و ناظري كه زمان مربوط به آن را مي سنجد استفاده مي كنيم.
    در ابتدا متحرك A با سرعت V در زمان t از ناظر B دور مي شود. دراين لحظه اتساع زماني كه ناظر B محاسبه مي كند t” خواهد بود. همچنين متحرك A وقتي به مكانA' مي رسد نوري از خود ساطع مي كندكه در زمان t و با سرعت C به سمت ناظر B مي رسد.
    پس بدين ترتيب با چند محاسبه ي ساده فرمول مربوط به اتساع زمان براي سرعت هاي پائين نور بدست مي آيد كه معكوس اين فرمول هم براي محاسبه ي جرم حركتي استفاده ميشود. اما براي سرعت هاي بالاي نور ما از همان موارد يعني متحرك A و ناظر B استفاده مي كنيم بااين تفاوت كه متحرك A با سرعت بالاي نور يعني V و در زمان t شروع به حركت مي كند در ابتدا ناظر B اتساع زماني را با t” محاسبه مي كند و درادامه متحرك A در مكان A' نوري از خود ساطع مي كند كه با سرعت ثابت c و در زمان t به ناظر B مي رسد.
    دراين مورد هم معكوس فرمول بدست آمده مربوط به جرم حركتي ماده‌ي نوع دوم خواهد بود. با اين توضيحات ما مي توانيم با استفاده از فرمول سرعت هاي بالاي نور به اين پيش بيني برسيم كه نوع ديگري از ماده وجود دارد كه در سرعت هاي بالاي نور حركت مي كند و خواص آن باماده ي معمولي متفاوت است. البته اين كه اين نوع ماده را بتوان با نظريه ي ريسمان ها تطبيق داد جاي بحث دارد.اما نتايجي كه قبلا به آن اشاره شد به طور خلاصه به اين شرح است.
    1ـ ماده چه از نوع اول باشد چه از نوع دوم نمي تواند باسرعت نور حركت كند چون در اين حالت به انرژي تبديل خواهد شد.
    2 ـ ماده نوع دوم برعكس ماده نوع اول هنگام گرفتن انرژي با افت سرعت مواجه مي شود.
    3 ـ ماده ي نوع دوم چون هنوز براي ما ناشناخته است و باماده‌ي معمولي شايد برهم كنش نداشته باشد نمي توان آن را با آشكارسازهاي معمولي شناسايي كرد.
    در پايان هم بايد گفت ماده‌ي نوع دوم چيزي است كه از فرمول هاي بالاي سرعت نور سر در مي آورد و فقط مي تواند يك نظريه باشد. اما ما بايد منتظر باشيم و در آينده براي شناسايي اين نوع ماده تلاش هايي ار صورت دهيم چون جهان بسيار پيچيده تر از آن چيزي است كه ما فكر مي كنيم و هميشه چيزهاي جديدي براي رو كردن با خود به همراه دارد.
    البته دراين فرمول ها ما از ماهيت اين نوع ماده يا ذرات كه آيا قانون گرانش براي آن صادق است يا هنگامي كه ماده‌ي نوع اول ودوم در كنار هم قرار گيرند چه اتفاقي مي افتد نمي توانيم صحبت كنيم. در مورد فرمول هاي سرعت بالاي نور شايد اين سوال به ذهن آيد  كه اين فرمول ها اصل عليت رانقض مي كنند. چون نور يك جسم ديرتر از خود جسم به ناظر خواهد رسيد. اما در پاسخ بايد گفت ما تمام چيزها را در جهان با سرعت نور نمي سنجيم و شايد امواجي يا ذراتي باشند كه سريعتراز سرعت نور حركت مي كنندچنانكه هنگامي كه رعد و برق مي زند آيا ما از نور آن به وجود  آن پي مي بريم يا از صداي آن كه ديرتر از نور رعد و برق مي رسد. پاسخ به اين پرسش مي تواند متفاوت باشد اما باز مي توان گفت كه سرعت نور پايان سرعت نيست و تنها يك ثابت است. چنانكه به تازگي دانشمندان توانسته اند فوتون هاي در حال حركت را به هم به سرعت هاي پائين نور برسانند و هم اندكي آنها را به سرعت بالاي نور برسانند. البته اين مطلب را هم بايد گفت كه انرژي هم جرم دارد و جرم نوع دوم طبعا با آن ماده اي كه ما مي شناسيم متفاوت خواهدبود. در پايان هم بايد گفت اين جرم احتمالاً در اطراف سرعت m/s 8 10 × 23/4 حرکت میکند در واقع این سرعت براي اين نوع جرم نوعي تعادل انرژيك به حساب مي آيد. چون تغييرات در اين سرعت بايد بيانگر تغييرات در انرژي اين ذرات ملاحظه شود. اين سرعت با استفاده از محاسباتي كه در فرمول بالاي سرعت نور انجام مي گيرد بدست مي آيد.و با اندکی محاسبه میتوان به ان رسید.
    امین محمودنژاد

    منبع مقاله : آسمان پارس
     

عکس

درباره سايت

  • دبیر فیزیک هستم.
    ویرایش نقشه گوگل قسمتی از زندگی من شده!!!
    ( به ویرایش هایی که انجام دادم، 62 میلیون مراجعه شده)
    به اوریگامی ( origami ) علاقه زیادی دارم.
    قابلیت های اکسل منو شگفت زده کرده!!
    سازه های ماکارونی رو هم دوست دارم...

    یه مجموعه از تمبرهای قدیمی و از دیگر کشورها دارم که سرگرمی دوران نوجوانیم بوده و برام خیلی ارزشمند هستش.

    این مجموعه به آموزش فیزیک دبیرستان می پردازه. امیدوارم برای دانش آموزان و همکاران محترم مفید واقع بشه.

آخرين عناوين

عکس

با فیزیک آشتی کنیم !

فیزیک, یعنی زندگی و طبیعت; و طبیعت با آهنگ موزون و عرفانی خود درحال نیایش است ...

منوی کاربری

شمارنده